عید!

ساخت وبلاگ
عید!
عید، روز جشن، هر روزی که انجمن و تذکار برای فضیلتمند یا حادثه بزرگی باشد، روز مبارکی که در آن شادی کنند و جشن بگیرند.
جشن محضِ عید آن هم بخاطری این که "روز عید" است، بدون درنظرداشت فلسفه ی عید، هدف جشن این روز و عدم فهم مبارکی این روز، عاقلانه است؟
فلسفه جشن عید چه است و این روز، چرا مبارک و بزرگ پنداشته می شود تا آنجای که بخاطری بزرگداشت آن جشن میگیریم و شادی می کنیم؟
روز عید!
روز پیروزی، روز غلبه بر خویشتن، غلبه ی عاقلانه بر خویشتن، غلبه بر خویشتن یعنی چه؟ چه آدم بر خود غلبه کرد پیروزی می شود، ظاهراً چه بی معنی غلبه ی؟!
این که، این غلبه چنان معنا دارمی شود که ما جشنش را می گیریم، روزش را عید می خوانیم و شادی میکنیم، به یکدیگر مبارک باد میگوییم، شناخت از انسان و خدا و زندگی، محک و معیار کارکرد آدمی نمودار میشود.
انسان، خلیفه ی خدا در زمین با داشتن همه اراده و اختیار و عمل است. انسان، موجودی که، خدای عالمیان به او شرافت و کرامت و بزرگی با عطا عقل و اراده داده که زمین و آسمان و هر چیز ارزشمند دیگر میان این دو بدو مسخر شده؛ مسخر شده می تواند بی قید و شرط هر گونه ی خواهد، در خدمت خود استخدام کند همراه با این که، لذت و تمایل و محبت و بعضاً عشق نسبت به آن به انسان داده شده است.
از جانبی خدا، خود را به انسان معرفی می کند، انسان می شناسد که خدای در ورای هستی نظاره گر و مراقب ما هست که نهایب مهربان می باشد، بسیار بخشنده است که نعمتش بر انسان بی حساب است، محیب و دوستدار نسبت به انسان است و شناختی از این قبیل. در این دنیا پر زرق و برق، انسان فرستاده شده، زرق و برقی که چشمان را خیره می کند، نفس انسان به آن شدیدا تمایل دارد و محبت می ورزد، در کنار این، محبت خواسته های مادی از زن و فرزند، محبت مال های اندوخته از طلا و نقره، مسکن و مقام در دل انسان انداخته شده است. یک طرف انسانِ صاحب اراده است و دنیا و زرق و برقِ واقیعا دوستداشتنی و پرمیل، که با اراده عملیی خود می تواند غرق در آن شود، عیش کند. از طرف دیگر انسان است و خدای مهربان و محیب، بودن خدا هم آن گونه که انسان، مجبور نیست بخاطر او از چیزی مورد پسندش بگذرد، خدا، انسان را مجبور نساخته و اصلا مجبور نیست که از برای او در تعامل با دنیای زینّت داده شده کم بیاید. و مسئله بعدی، ابتلاء مورد نظر است.
انسان عاقل و توانا و صاحب اراده عملی در صحنه ی امتحان قرار میگیرد؛ امتحانی که نشان دهنده ی آن است که خدا به انسان بدون هیچ چشم داشت و حقداری، احسان نموده، مهربانی روا داشته، شرافت اش بخشیده، خلیفه خود در زمینش ساخته، سجده گاه ملائکه اش قرار داده است، آیا او بخاطر خدا، با داشتن اراده، خدا را انتخاب می کند یا غیر او را در صورتی که محبت و میل شدید غیر او از زن و فرزند و نفس خویشتن و نعمت های دنیا در دل او انداخته شده و این تمایل و محبت او را بجانب غیر او می کشاند؟
آیا انسان از خود چنین بزرگیی را نشان می دهد که به خاطر راضی سازی و کسب یگانه دوست مهربان، از چیزهای دیگر که همچنان به نگاه دیگر دوستش می دارد و تمایل درونی می ورزد، بر میگزیند و بخاطر رسیدن به او خود گذری و ایثار می کند و با اراده کامل از خدایی که او را نمی بیند و از چیزهای زینت داده شده که عملا در پیشگاه شان محضور است و دسترس کدام یک را انتخاب می کند.
و بر هر انسان خردمند و بزرگوار است که خدا را بر غیرخدا ترجیح دهد و برای رسیدن به او خواست های درونی اش را نسبت به چیزهای پرمیل قربانی کند و ایثار. چه، وقتی خدا با این بزرگی به انسان توجه می کند، شرافت می بخشد، و عطا می کند و محبت می ورزد حق دارد که انسان بخاطر او از هر چیز بگذرد، مگر کدام منی است که از این حق چشم بپوشد؟
باز خدای که اگر ما بخاطر رسیدن به او خواسته های خود را قربانی دهیم، بما حیات طیّبه جاویدانه می بخشد و برای ابد کرامتی از این کرامت دنیایی، بیشتر می بخشد.
در اینجا، هنگامی که، ما با داشتن اراده ی خود و توانایی انتخاب دو جهته، خدای را انتخاب می کنیم که او را ندیده و نه مجبور مان کرده که او را انتخاب کنیم و اگر غیر او را انتخاب کنیم، همچنان می توانیم، با وجود این، او را انتخاب می کنیم، و خواسته های خود را با همه تمایل و محبتی که نسبت به آن داریم آن هم محضور و مشهود است با همه لذت و کیف اش در راه او قربانی می کنیم، کار کوچک است، نه بلکه واقیعا پیروزیی بزرگی است، غلبه معنی دار است و سترگ، پیروزی که باید جشن گرفته شود و با هم دیگر مبارک باد باید گفته شود.
باز آن روزی که مردی از خاندان انسانی ما، به حیث انسان، در ابتلایی قرار میگیرد بسیار بزرگ؛ تا پیری و بزرگ سالی صاحب فرزندی نمی شود در کهن سالی خدا به او فرزند پرمهر و دوست داشتنی میدهد، در اوج محبت فرزندی و پدری خدا فرمان می دهد بخاطر مه او را، محبوبت را، اسماعیل را قربانی کن، او هم خدا را بر اسماعیل ترجیح می دهد، و آماده می شود بخاطر خدا گوشه جگرش را سر ببرد و در ره او قربان کند، این قربانی، قربانی نفس و خواست های درونی، دنیا و زرق و برق دنیا است با همه زیبایی و شیرینی اش با اراده خودی بغیر جبر بخاطر خدا، چه بزرگ پیروزی است و چه سترک غلبه خدای نادیده بر هر چیز دیگر خواسته شده!
پس بر فرزندان ابراهیم است که این پیروزی وسایر پیروزی خود شان را که در هر مقطع در هر زمان و در هر مکان بدست آورده اند خصوصا پیروزی بر انتخاب خدا و ترجیح او بغیر خدا، جشن بگیرند و عید نمایند. غلبه محبت عملی خدا بر سایر چیزهای محبوب.
پس کسانی که عید را جشن می گیرند، بر آنهاست که ببینند در ره خدا چه خواسته های درونی خویش را به اراده خود، قربان کرده، و در چقدر نقطه عطف ابتلاء پیروز بدر آمده اند و بر تمایل و خواهشات نفسی غلبه آورده اند؟
راستی عید تان تبریک
عید خوش و پرشادی برای تان آرزومندم.
سلام بشما

کانون علمی- فرهنگی ربّانی...
ما را در سایت کانون علمی- فرهنگی ربّانی دنبال می کنید

برچسب : عید قربان,عید فطر 95,عید فطر,عید قربان 95,عید مبارک,عید نوروز,عید سعید فطر,عید فطر مبارک,عید پاک,عید غدیر, نویسنده : abdullahrashida بازدید : 305 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 14:32