بحران فقر و بیکاری در افغانستان

ساخت وبلاگ
افغانستان، سرزمین فقیر و محتاج به کمک های مالی و نظامی دیگران، که اگر قدرت های بزرگ جهانی چون امریکا برایش کمک مالی نکند قادر به تأمین معاش یکروزه ی مامورین خود نخواهد بود. افغانستان، سرزمینی که صد ها تن فارغ التحصیل (به شمول ماستر و داکتر)، از چند سال بدین سو (بعضی یک سال، بعضی دو بعضی حتی چهار تا هفت سال) منتظر وظیفه هستند تا بتوانند از آن طریق امرار معاش کنند، و صدها بلکه هزارها تن دیگر، با اسناد و مدارک تحصیلی شان، زادگاه خود را بقصد دریاف لقمه ی نانی با تحمل همه مصیبت ها و خطرهای که ایشان را تهدید می کند، ترک کردند و به شکل غیرقانونی روانه اروپا شدند. آیا این کشور و این ملت با استفاده از تجارب، علوم و اندیشه های اقتصادی از راه کار و تلاش در طبیعت افغانستانی به رفاه و استغنا و خود کفایی دست خواهد یافت، اگر می یابد پس در مورد، چرا کاری صورت نمی گیرد تا ازین همه بحران های دلخراش جلوگیری شود. و یا به عبارت دیگر، هر ملت مستقیل با استفاده از منابع طبیعی و انرژی بشری و علوم و اندیشه اقتصادی انسانی، نمی تواند، نیازهای اقتصادی دولت و ملت خود را رفع سازد؟
×××
بطور کل زیربنای هر اقتصاد در جوامع و کشور ها سه اصل عمده است، اگر بطور دقیق بالای این سه اصل با برنامه ی سلیم و سنجیده شده علمی توسط عُمال صادق و لاحق و متعهد و متخصص کار صورت گیرد، می تواند تمام نیازمندی های اقتصادی یک کشور را برآورده سازد و آن ملت را خودکفا و مستغنی از دیگران بسازد.
این سه اصل عبارت اند از:
اول- عواید ملی که از کار و فعالیت نیروی جسمی انسان حاصل می شود مانند فر آورده های صنایع دستی، حاصلات ارضی، دام پروری، شکار حیوانات و پرندگان و صید ماهی و غیره.
دوم- منابع طبیعی مثال ذغال سنگ، نفت و گاز، احجار نیمه قیمتی و قیمتی و احجار کریمه و فلزات عادی و فلزات نجیبه و غیره.
سوم- جمع آوری مالیات دولتی از مدارک بالا و دیگر مدارک عایداتی افرا د.
(الحمدلله افغانستان، از نگاه این سه اصل کم نمی آید، اگر اصل اولی را در نظر گیریم، صنایع دستی افغانستان هر سال در سطح جهان مقام اول را احراز می نماید و این هم در صورتی است که بالای آن سرمایه گذاری نسبیی هم نشده، از نگاه حاصلات ارضی، آب و خاک و هوای افغانستان بر همگان مبیّن است که نظیر آن شاید در بسیار کم نقاط دنیا دیده شود، از نگاه کار و فعالیت جسمی، قابل توصیف نیست، از میان ششصد هزار تن مهاجری که بسوی اروپا هجرت نمودن، اکثریت شان از افغانستان و سوریه و عراق بودند و هستند. از نگاه منابع طبیعی (ذخایر و معادن طبیعی)، این هم که جای برای بیان و توصیف ندارد، آنچه که عیان است چه حاجت به بیان دارد؟ از نگاه مالیات و جمع آوری آن، اگر مالیات افغانستان بدون اختلاس و دستبرد توسط انسانهای خداترس! جمع آوری شود، بدون شک در بلند بردن عواید اقتصاد نقش بسزا خواهد داشت.)
این مطلب که چه راهکار ها و برنامه هایی علمی گردد تا سطح مدارک عایداتی افراد بالا رود و منابع طبیعی مورد استفاده ی سلیم قرار گیرد و صادرات محصولات خام یا یخته ی آن بخارج کشور عواید سرشار و چشمگیر بطور روز افزون بدست آید، امریست بسیار خطیر و وظیفه ایست بر دوش ادعا داران زعامت و رهبری دولت ها.
ولی فراموش نباید کرد که موجودیت دولت به تنهایی برای رسیدن بچنین مقاصد عالیه شرط کافیی نیست بلکه رکن اصلی انتظام بخشی امور اقتصادی بطور سالم آن در هر نظام، عُمال دلسوز و صادق و ماهر و متعد و لاحق بکار دارد، تا بدون سوء استفاده ها و تصرفات بیمورد و د دارایی های عامه بر مبنای نقشه ها و قوانین علمی و سلیم چرخ اقتصادی یک کشور فعال گردد. شرط دیگر برای تحقق بهتر آرمان متذکره همکاری آگاهانه ی مردم در همه عرصه های اقتصادی از تولید تا مصرف است. در غیر این شرایط اگر به طور دهها سال دولت های آرامی وجود داشته باشد که معادن و ذخایر طبیعی خدا دادش اصلا دست نخورد و یا احیانا استخراجی صورت هم گیرد، منفعت آن طبق خصلت قوانین استعماری بجیب اجانب سرازیر گردد، چنین کشور ها در هیچ زمینه ی خاص اقتصادی به خود کفایی نمی رسند و چه رسد به رشد و شکوفایی آن!
دلیل روشن هم در چنین نطام ها با همه فرصت و امنیت و شرایط آرام برا کار و فعالیت، کمبود شخصیت های سلیم، صادق، وطنخواه و مؤمن در راس امور مهم دولتی خواهد بود. اما هر گاه برای فرزندان اصیل یک کشور در اثر توطئه های خارجی و داخلی اصلا زمینه های مناسب حکومت داری وجود نداشته باشد، در آنصورت نیز وضعی بدتر با مصیبت های دیگر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی نسبت به حالت اول را باید انتظار داشت که در چنین شرایط بفرض محال اگر اقتصاد از آسمان هم ببارد، بجال مردم هیچ اثر مثبت نخواهد داشت. چنانچه عواید (حرام) ملیونها دالری تریاک و مشتقات آن در افغانستان و سرازیر شدن ملیونها دالر از بابت استخراج غیر فنی و بیرحمانه ی معادن و حفریات غیر قانونی آثار باستانی، اگر بطور دقیق در چند سال اخیر احصائیه گیری شود ممکن بود برای چند بار آباد ساختن افغانستان کفایت می کرد. اما چرا برعکس چنین است که با ستثنای عده ای مترفین بهترین خانواده های صاحب عزت و آبرومند کشور ما امروز در هر کجائی که بسر می برند، در پی لقمه نانی محتاج و سرگردان اند. اگر با چشم دل دیده شود، مشکل «کمبود اقتصاد» نیست فقط «فقدان قدرت قوی مرکزی در کشور و نبود عدالت و ضمیر بیدار در میان مالکان و انحصارگران» اینهمه ثروت های مفت و سرشار است که از آن بسود ملت بهره گیری نکردند. بناء منحیث یک اصل مسلم باید دانست که هر چه در شرایط بحرانی و چه در اوضاع عادی و مناسب، تنها و تنها «سلامت و معنویت انسان یعنی دست اندر کاران امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی» و «دلسوزی آگانه ی خود یک ملت» است که می تواند راهگشای ترقیات مادی و معنوی آن جامعه گردد.

کانون علمی- فرهنگی ربّانی...
ما را در سایت کانون علمی- فرهنگی ربّانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdullahrashida بازدید : 270 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 14:32